سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند متعال بنده ای را دوست بدارد، مویه گری از اندوه را در قلبش قرار می دهد ؛ زیرا خداوند، هرقلب اندوهگین را دوست دارد [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 92 آبان 25 , ساعت 4:55 عصر

تبلیغات پس از شهادت

زمینه تبلیغ پس از شهادت شهدا و وقوع فاجعه و خاموش شدن احساسات کینه توزانه و طمعکارانه و جانشین شدن احساسات رقت انگیز و پیدایش ‍ جنبه مظلومیت و حق به جانبى طبعا بیشتر فراهم شد و در حقیقت مرحله بهره بردارى از یک طرف و معرفى حقیقت آنچه بوده و دریدن پرده هاى تاریکى که تبلیغات دروغین ایجاد کرده بود (از طرف دیگر) از بعد از شهادت ابا عبدالله به وسیله اهل بیت مکرمش انجام یافت . امیرالمؤ منین مى فرماید: ان الحسین لذا اقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت . (1) علت این است که در غوغاى فتنه ، انسان در آن غرق است و وقتى که انسان در داخل جریان باشد نمى تواند درست ببیند. از کنار بهتر مى توان دید. این است که زمینه روشن کردن اذهان طبعا بعد از ختم جریان بهتر مى توان دید. این است که زمینه روشن کردن اذهان طبعا بعد از ختم جریان بهتر فراهم است و لهذا نقش عمده تبلیغات بر عهده اهل بیت و اسیران است .(2)

بیمارى حضرت سجاد علیه السلام

مى دانیم که روز عاشورا، وضع به چه منوال بود، و شب یازدهم را اهل بیت پیغمبر چگونه برگزار کردند. روز یازدهم جلادهاى ابن زیاد مى آیند اهل بیت را سوار شترهاى بى جهاز مى کند و یکسره حرکت مى دهند، و اینها شب دوازدهم را شاید با صبح یکسره با کمال ناراحتى روحى و جسمى ، طى طریق مى کنند. فردا صبح نزدیک دروازه کوفه مى رسند. دشمن مهلت نمی دهد. همان روز پیش از ظهر اینها را وارد شهر کوفه مى کنند. ابن زیاد در دار الاماره خودش نشسته است . یک مشت اسیر، آن هم مرکب از زنان و یک مرد که در آن وقت بیمار بود. لقب بیمارى براى حضرت سجاد علیه السلام فقط در میان ما ایرانى ها پیدا شده است . نمى دانیم چطور شده است که فقط ما این لقب را مى دهیم : امام زین العابدین بیمار! ولى در زبان عرب هیچ وقت نمى گویند: على بن الحسین المریض (یا الممراض ). این لقبى است که ما به ایشان داده ایم . ریشه اش البته همین مقدار است که در ایام حادثه عاشورا، امام على بن الحسین سخت مریض بود. (هر کس در عمرش ‍ مریض مى شود. کیست که در عمرش مریض نشود؟) مریض بسترى بود، مریضى که حتى به زحمت مى توانست حرکت کند و روى پاى خود بایستد و با کمک عصا مى توانست از بستر حرکت کند. در همان حال امام را به عنوان اسیر حرکت دادند.

شکنجه و زجر اهل بیت

امام (سجاد) را بر شترى که یک پالان چوبى و روى آن حتى یک جل نبود، سوار کردند. چون احساس مى کردند که امام بیمار و مریض است و ممکن است نتواند خودش را نگهدارد، پاهاى حضرت را محکم بستند. غل به گردن امام انداختند. با این حال اینها را وارد شهر کوفه کردند دیگر کوفتگى ، زجر، شکنجه به حد اعلا است . (معمولا) وقتى مى خواهند از یک مفر مثلا به زور اقرار بگیرند، یا اعصابش را خرد کنند، اراده اش را در بشکنند؛ یک بیست و چهار ساعت ، چهل و هشت ساعت به او غذا نمى دهند، نمى گذارند بخوابد، هى زجرش مى دهند. در چنین شرایطى اکثر افراد مستاءصل مى شوند، مى گویند هر چه مى خواهى بپرس تا من بگویم . آن وقت شما ببینید! اینها وقتى که وارد مجلس ابن زیاد مى شوند، بعد از آن همه شکنجه هاى روحى و جسمى ، چه حالتى دارند؟

امام زین العابدین در مجلس ابن زیاد

وقتى که على بن الحسین عرضه مى شود بر پسر زیاد، (ابن زیاد) مى گوید: من انت ؟ فقال : انا على بن الحسین . فقال : الیس قد قتل الله على بن الحسین ؟ فقال له على علیه السلام : قد کان لى اخ یسمى علیا، قتله الناس ، فقال له ابن زیاد: بل الله قتله ، فقال على بن الحسین : الله یتوفى الانفس حین موتها... فغصب ابن زیاد فقال : و بک جزاه لجوابى و فیک بقیه للرد على ! اذهبوا به فاضریوا عنقه ...؛ تو که هستى ؟ فرمود: من على بن الحسین ام . مگر على بن الحسین را خدا نکشت ؟ حضرت فرمود: برادرى داشتم به نام على که مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت : بلکه خدا او را کشت . حضرت فرمود: البته خداوند جانها را به هنگام مردن مى ستاند... ابن زیاد خشم گرفت : بر پاسخ من جراءت مى کنى و هنوز توان رد مرا دارى ؟ او را ببرید و گردنش را بزنید. (3)

معرفى و ایجاد انقلاب

استفاده (اهل بیت امام ) از فرصت براى معرفى شخصیت واقعى خود که کوفه را تبدیل کردند به پایگاه انقلاب . همان مردم گفتند: کهولهم خیر الکهول و شبابهم ... (4)(5)اگر پیامبر بود چه مى گفت ؟ امام سجاد فرمود که : ما دوازده نفر بودیم که ما را به ریسمان بسته بودند، یک سر ریسمان به بازوى من و سر دیگر آن به بازوى عمه ما زینب و با این حال ما را وارد مجلس یزید کردند، آن هم با چه تشریفاتى که او براى مجلس ‍ خودش مقرر کرده بود، که یک جمله اى در همان حال ، امام سجاد به یزید فرمود که او را عجیب در مقابل مردم خجل و شرمنده کرد و سرکوفت داد که انتظار نداشت اسیر چنین حرفى بزند. فرمود: یزید! اتاذن لى فى الکلام ؟؛ اجازه هست که یک کلمه حرف بزنم ؟ گفت : بگو، ولى به شرط اینکه هذیان نگویى .فرمود: شایسته مثل من در چنین هذیان گفتن نیست . من یک حرف بسیار منطقى دارم . تو به نام پیغمبر اینجا نشسته اى ، خودت را خلیفه پیغمبر اسلام مى دانى ، من سوالم فقط این است (البته این را حضرت مى خواست بفرماید که مردم دیگر را متوجه و بیدار کند) اگر پیغمبر در این مجلس بود و ما را که اهل بیتش هستیم به این حالت مى دید چه مى گفت ؟ (6)

شام ، سرزمین درد اهل بیت

مدت توقف اهل بیت در شام بسیار بر آنها سخت گذشته است و این روایتى است از حضرت سجاد علیه السلام که از ایشان سوال کردند که : آقا! در میان مواقفى که بر شما گذشت ، از کربلا، از کوفه ، از بین راه ، از کوفه تا شام ، از شام تا مدینه ، کجا از همه جا بیشتر بر شما سخت گذشت ؟ ایشان فرمود: الشام ، الشام ، الشام ، شام از همه جا بر ما سخت تر گذشت و علت آن ظاهرا بیشتر آن وضع خاصى بود که در مجلس یزید براى آنها پیش ‍ آمد. و در مجلس یزید حداکثر اهانت به آنها شد.

تحقیر حکومت یزید

در روز جمعه اى در شام نماز جمعه است . ناچار خود یزید باید شرکت بکند؛ شاید امامت نماز را هم خود او به عهده داشت . (این را الان یقین ندارم ) در نماز جمعه خطیب باید اول دو خطابه که بسیار مفید و ارزنده است بخواند، بعد نماز شروع مى شود. اصلا این دو خطابه به جاى دو رکعتى است که از نماز ظهر در روز جمعه ، اسقاط، و نماز جمعه تبدیل به دو رکعت مى شود. اول ، آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هر چه قبلا به او گفته بودند گفت ، تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد؛ به سب کردن و دشنام دادن على علیه السلام و امام حسین به عنوان اینکه اینها (العیاذ بالله ) از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند. زین العابدین از پاى منبر نهیب زد:ایها الخطیب ! اشتریت مرضاه المخلوق بسخط الخالق ؛ تو براى رضاى یک مخلوق ، سخط پروردگار را براى خودت خریدى . بعد خطاب کرد به یزید که : آیا به من اجازه مى دهى از این چوب ها بالا بروم ؟ (نفرمود منبر. خیلى عجیب است ! به قدرى اهل بیت پیغمبر مراقب و مواظب این چیزها بودند! مثلا در مجلس یزید نمى گوید: یا امیرالمؤ منین ! یا ایها الخلیفه ! هیا حتى به کنیه هم نمى گوید: یا ابا خالد! میگوید! هم زین العابدین و هم زینب . در اینجا هم نفرمود که اجازه مى دهى من بروم روى این منبر. یعنى این که منبر نیست ، این چوبهاى سه پله اى که در اینجا هست که چنین خطیبى مى رود بالاى آن و چنین سخنانى مى گوید، ما این را منبر نمى دانیم . این چهار تا چوب است .) اجازه مى دهى من بروم بالاى این چوب ها دو کلمه حرف بزنم ؟!

اجازه سخنرانى

یزید اجازه نداد. آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن الحسین ، حجازى است ، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است ، براى اینکه به اصطلاح سخنرانیش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد.ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت : پدر جان ! اجازه بدهید، ما مى خواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مى کند.گفت : من از اینها مى ترسم .اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد، یعنى دید دیگر بیش از این ، اظهار عجز و ترس است ؛ اجازه داد.

پی نوشت ها :

1- نهج البلاغه ، خطبه 91. شاءن فتنه ها این است که چون روآوردند حق را مشبته سازند، و چون برطرف شوند بیدارى آورند (و حق را روشن سازند).

2- حماسه حسینى ، ج 3، ص 347.

3- حماسه حسینى ، ج 3، ص 354.

4- پیرانشان بهترین پیرانند و جوانانشان ...

5- حماسه حسینى ج 3، ص 355.

6- آشنایى با قرآن ، ج 5، ص 58.

منبع : بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


شنبه 92 شهریور 2 , ساعت 6:6 عصر

پدید آورنده : حامد براتی

 دعا، پیوندی عمیق میان انسان و پروردگار است که اثر تربیتی و سازندگی مهمی در روح آدمی دارد. به همین دلیل، دعا در اسلام و دیگر ادیان آسمانی، جایگاه ویژه ای دارد.

دعاهای امام سجاد(ع) از عمیق ترین و پرمفهوم ترین ادعیه و مناجات هایی است که از پیشوایانمان به ما رسیده و در میان بشر موجود است. از طرفی، این دعاها تنها سلاح برنده و مؤثر امام سجاد(ع) بوده است و آن حضرت در برابر سیل هجوم ستم و تجاوز و انحراف حاکمان وقت، رسالت الهی و نورانی خود را در قالب دعا متبلور ساخت؛ زیرا امام سجاد(ع) در آن دوران اختناق همواره زیر نظر حاکمان اموی بود و آمدوشد حضرت را به شدت کنترل می کردند. آنها، آن بزرگوار را خانه نشین کرده و در خانه ایشان را به روی شیعیان بسته بودند و نمی گذاشتند مردم به راحتی از معارف الهی امام استفاده کنند.

دعاها و مناجات های این امام همام، به نام صحیفه سجادیه معروف است و پس از قرآن و نهج البلاغه، بزرگ ترین و غنی ترین گنجینه حقایق و معارف الهی به شمار می رود، به طوری که بزرگان شیعه آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت(ع) و زبور آل محمد(ص) نامیده اند

ادامه مطلب


شنبه 92 شهریور 2 , ساعت 6:0 عصر

پدید آورنده : تحقیق: احمد باقریان

صحیفه سجادیه، مجموعه ای از ادعیه امام سجاد (ع) است که بعد ازقرآن کریم و کتاب مقدس نهج البلاغه حاوی والاترین معارف الهی شمرده می شود. و به حق «اخت القرآن »، «انجیل اهل بیت (علیهم السلام ») و «زبور آل محمد (ص ») لقب یافته است. پیشوای چهارم بعد از حادثه خونین کربلا که همه راهها را برای بیان حقایق مسدود یافت، با زبان دعا به ارشاد بشر پرداخته و تا ابد به جوامع انسانی رهنمودهای ارزنده ای ارائه می دهد; رهنمودهایی که اندیشمندان سترگ و دانشمندان بزرگ را حیران ساخته است. تاجایی که نگارنده اطلاع دارد، تاکنون 13 ترجمه از این کتاب ارزشمندبه زبان فارسی صورت گرفته، که به آنها اشاره می گردد

ادامه مطلب

 


شنبه 92 شهریور 2 , ساعت 5:53 عصر

پدید آورنده : حجة الاسلام بابایی

 خطرات دینی زمان امام سجاد(ع)

دو خطر بزرگ، جامعه زمان امام سجاد(ع)را تهدید می کرد:

(1)فرهنگهای متنوع بیگانه

(2)خطر تجمل پرستی

از این روی لازم بود در زمینه علمی کاری انجام شود تامسلمانان به اصالت فکری و شخصیت قانونگذاری ویژه خود، که ازکتاب و سنت در اسلام الهام می گیرد، واقف گردند.

در اینجا ضرورت یک حرکت فکری اجتهادی(اطلاع رسانی قوی)به نظرمی رسید تا در چهارچوب تعالیم اسلامی افق فکری مسلمانان گسترش یابد و باید اصالت شخصیت اسلامی حاصل کنند و بذر اجتهاد و تلاش از برای یافتن راه حق در دل آنها افشانده شود. و این کاری بودکه امام علی بن الحسین زین العابدین(ع)بدان دست یافت. او کلاس درس خود را در مسجد پیامبر(ص)آغاز کرد... و از این کلاس درس تعداد قابل توجهی از فقهای مسلمین فارغ التحصیل شدند.

خطر دوم ناشی از پیشامد امواج رفاه و آسایش در جامعه اسلامی در پیامد هولناک فتوحات نامبرده بود. خطر خاموش شدن آن عشق سوزانی که از ارزش های اخلاقی و پیوندهای روحی نسبت به خدا و روزقیامت در مسلمانان پدید آمده بود.

امام علی بن الحسین(ع)این خطر را احساس فرموده، و برای علاج آن آغاز به کار کرد. برای جلوگیری از آن «نیایش » را بنیادقرار داد.

ادامه مطلب


شنبه 92 شهریور 2 , ساعت 5:47 عصر

پدید آورنده : سید جواد حسینی

 علی بن حسین بن علی علیهم السلام چهارمین امام شیعیان، در سال 38 هجری قمری، روز سوم شعبان دیده به جهان گشود . نام مادرش شهربانو، «شهر بانویه » «شاه زنان » و ... ، و مشهورترین القاب آن حضرت «زین العابدین » و «سجاد» می باشد .

دوران کودکی را در مدینه سپری کرد، و مدت دو سال از امامت جدش، امیرمؤمنان علیه السلام و ده سال از امامت عمویش، امام حسن مجتبی علیه السلام و ده سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسین علیه السلام را درک نمود . در محرم سال 61 هجری قمری در جریان قیام امام حسین علیه السلام، در سرزمین کربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناک به امامت رسید و با توجه به وضعیت زمان و اختناق حاکم در آن دوران، اقدام به یک سلسله برنامه های ارشادی و فرهنگی و مبارزات غیرمستقیم نمود، بدون آنکه حساسیت حکومتها را برانگیزد و فعالیتهایی انجام داد که مهم ترین آنها عبارتند از:

1 . زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و رساندن پیام آن به مردم آن زمان

2 . پند و ارشاد امت

3 . تبیین معارف از طریق دعا و مناجات

ادامه مطلب را از اینجا مشاهده نمایید.


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ